اقای کربلا

ساخت وبلاگ

من را همیشه خواندی و نشناختم تو را

از غصه ها رهاندی و نشناختم تو را

این بنده‌ی اسیر معاصی و نفس را

از درگهت نراندی و نشناختم تو را

بی یاد تو گذشت همه عمر من ولی

با من همیشه ماندی و نشناختم تو را

بر خان رحمت و کرم و استجابتت

عمری مرا نشاندی و نشناختم تو را

شب های جمعه تو نمک اشک و روضه را

بر جان من چشاندی و نشناختم تو را

با رأفت و بزرگی و آقائیت مرا

تا کربلا رساندی و نشناختم تو را

شاعر : یوسف رحیمی

حکایت عشق...
ما را در سایت حکایت عشق دنبال می کنید

برچسب : اقای,کربلا, نویسنده : behnaz7694 بازدید : 293 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 20:56